زگهواره تا گور چند تخصص؟ معمای زندانی مهندسی؟ اثر پروانه‌ای شما؟

زگهواره تا گور چند تخصص؟ معمای زندانی مهندسی؟ اثر پروانه‌ای شما؟

مهندس عزیز، وقت آن است که یک حقیقت تلخ را بپذیری: بازار کار ایران مملو از آگهی‌هایی است که نه تنها به دنبال یک فرد، بلکه به دنبال یک تیم ارزان‌قیمت در قالب یک رزومه هستند.

ما هر روز می‌بینیم: «نیاز به مهندس عمران مسلط به اصول Claim و شرایط عمومی پیمان، توانمند در طراحی سازه با ETABS و SAFE و آشنا به اصول بازاریابی.»

به عنوان یک مهندس منطقی، وقتی این آگهی را می‌بینی، یک سوال کلیدی باید در ذهنت روشن شود: چرا باید به این چرخه معیوب خدمت کنم؟

۱. بخش اول: هزینه شخصی "همه چیزدان بودن"

اگر در پاسخ به تقاضای کارفرما، تصمیم بگیری که هر شب یک نرم‌افزار جدید یاد بگیری و تخصصت را رقیق کنی، باید هزینه سنگینی بپردازی:

الف) فاجعه سطحی‌نگری

مهندسی یعنی عمق؛ یعنی درک کامل ریسک‌ها و مسئولیت‌ها. هیچ کس انتظار ندارد یک جراح مغز، همزمان قلب را هم عمل کند و وظایف یک حسابدار را انجام دهد. زمانی که شما دانش خود را در سه حوزه کلیدی (مثل طراحی سازه، مدیریت پیمان و حقوق Claim) پخش می‌کنید، در هر سه زمینه به یک فرد متوسط و پرریسک تبدیل می‌شوید.

نکته محکم: سطحی‌نگری در حوزه‌هایی مانند طراحی سازه (استفاده از ETABS و SAFE) یک خطای کوچک نیست؛ یک مسئولیت قضایی بزرگ است. شما با یادگیری شتاب‌زده، جان، مال و اعتبار خود را به خطر می‌اندازید.

ب) از دست دادن ارزش بازار

وقتی کارفرما می‌بیند یک فرد حاضر است تمام این تخصص‌ها را با حقوق یک مهندس ساده انجام دهد، دیگر دلیلی برای پرداخت حقوق‌های بالاتر به متخصصان واقعی نمی‌بیند. شما با قبول این شرایط، نه تنها به خود ظلم می‌کنید، بلکه سقف حقوقی تمام همکاران خود را در صنعت پایین می‌کشید. شما یک مهره قابل جایگزینی خواهید بود، نه یک متخصص غیرقابل حذف.

۲. بخش دوم: اثر پروانه‌ای رفتاری (اشاعه سیستماتیک توقع)

اینجا همان جایی است که حرکت کوچک شما، یک تلاطم غیرمنصفانه در کل بازار کار ایجاد می‌کند. تفکر «به من چه؟» را کنار بگذارید؛ زیرا ضرر این سیستم، به طور قطع به خود شما بازخواهد گشت.

بال زدن پروانه (Small Action)

شما به عنوان یک مهندس که دنبال کار است، تسلیم می‌شوید و تصمیم می‌گیرید رزومه‌ای بنویسید که در آن ادعای تسلط بر چند حوزه نامرتبط را دارید. شما از این طریق، با نادیده گرفتن استانداردها، شغل یک متخصص را می‌قاپید.

تلاطم برای کارفرما (Turbulence)

متأسفانه، این تلاطم به نفع شما نیست، بلکه یک موج منفی در بازار کار ایجاد می‌کند:

  1. قانون جاذبه توقعات: کارفرمایی که با این روش یک نیروی "ارزان و همه کاره" استخدام کرده، دفعه بعد سطح توقعاتش را بالاتر می‌برد. او دیگر هیچگاه حاضر به پرداخت حقوق جداگانه به یک متخصص Claim یا یک طراح سازه مجزا نخواهد شد.

  2. اشاعه سیستماتیک: رقبای این کارفرما، وقتی می‌بینند او توانسته با یک‌پنجم هزینه، تمام تیم را جمع کند، بلافاصله آگهی‌های خود را کپی و تکرار می‌کنند.

  3. معمای زندانی مهندسی: همه مهندسان مجبور می‌شوند برای رقابت، تخصص خود را قربانی کنند. نتیجه نهایی این است که همه ما در یک فرهنگ کاری گیر می‌کنیم که در آن دستمزدها پایین و توقعات نامحدود است. چیزی که بسیار به آن نزدیک شده‌ایم.

این همان چرخه معیوبی است که شما با یک تصمیم کوچک (قبول این آگهی)، انرژی آن را تأمین می‌کنید.

 

 معمای زندانی مهندسی: چرخه خودتخریبی

چرا این چرخه معیوب ادامه پیدا می‌کند؟ دلیل آن یک پدیده رفتاری و اقتصادی است که در «معمای زندانی» (Prisoner's Dilemma) از نظریه بازی‌ها توضیح داده می‌شود:

دو مهندس (الف و ب) به دلیل نیاز شغلی، مجبور به پذیرش یا رد یک آگهی غیرمنصفانه هستند. آن‌ها نمی‌توانند با هم هماهنگ کنند.

  • اگر هر دو مقاومت کنند (نه بگویند): کارفرما مجبور به افزایش حقوق و تغییر استاندارد آگهی می‌شود. بهترین نتیجه جمعی برای همه مهندسان به دست می‌آید. (حقوق‌ها حفظ می‌شود.)

  • اگر یکی مقاومت کند و دیگری کوتاه بیاید: مهندسی که کوتاه می‌آید، شغل را می‌گیرد. مهندسی که مقاومت کرده، بیکار می‌شود. بدترین نتیجه فردی برای فرد مقاوم ایجاد می‌شود.

  • اگر هر دو کوتاه بیایند: هر دو شغل را می‌گیرند اما با حقوق پایین و توقعات نامحدود. بدترین نتیجه جمعی رخ می‌دهد.

نتیجه این بازی: هر مهندس به صورت منطقی (بر اساس سود کوتاه‌مدت) تصمیم می‌گیرد که کوتاه بیاید تا بیکار نشود. اما وقتی همه این کار را می‌کنند، همه در یک سیستم با حقوق پایین و توقعات بالا بازنده خواهند بود. شما با پذیرش آن آگهی، نه تنها شغل همکارتان را از او می‌گیرید، بلکه خودتان را در این سیستم فرسوده گیر می‌اندازید.

 

۳. بخش سوم: استراتژی ضد گلوله: "نه" گفتن به سیستم

وظیفه شما به عنوان یک مهندس، تنها طراحی سازه نیست؛ شما مسئول طراحی آینده شغلی خود و همکارانتان نیز هستید. برای شکستن این چرخه، باید حرفه‌ای و استراتژیک عمل کنید:

۱. تعیین مرزهای تخصص (Defend Your Value)

هنگام ارسال رزومه، به جای ادعای تسلط بر همه چیز، روی ۳-۴ مهارت کلیدی متمرکز شوید. برای سایر موارد، بگویید: «من با این اصول آشنا هستم، اما برای اجرای دقیق و مسئولانه، یک متخصص باید این کار را انجام دهد.»

۲. قیمت‌گذاری تخصص چندگانه

اگر کارفرما از شما خواست که دو یا سه تخصص مجزا (مانند Claim و SAFE) را همزمان مدیریت کنید، قیمت سه تخصص را مطالبه کنید. به کارفرما بفهمانید که این یک صرفه‌جویی نیست، بلکه خرید پکیج کامل با هزینه کامل است. این بهترین راه برای ایجاد تلاطم مثبت است: یا کارفرما مجبور به استخدام سه نفر می‌شود، یا باید حقوق شما را سه برابر کند.

۳. سکوت نه، همکاری بله

این جنگ فردی نیست. اگر شاهد این آگهی‌ها هستید، در جامعه صنفی و گروه‌های تخصصی خود، این نوع تقاضاهای نامنصفانه را برجسته کنید. با همکاری، معمای زندانی را بشکنید. هر نه گفتن شما یک سد دفاعی اخلاقی در برابر توقعات بی‌جای کارفرمایی می‌سازد.

نتیجه‌گیری

شما با پذیرش آگهی‌های «همه کاره» یک همکار متخصص را بیکار می‌کنید و یک کارفرما را جسور. شما یک سیستم را پایدار می‌کنید که حقوق شما را زیر پا می‌گذارد.

حرکت کوچک شما انتخاب بین تبدیل شدن به یک مهندس متخصص و ارزشمند یا یک ابزار ارزان‌قیمت برای سودجویی کارفرماست. انتخاب شما، تنها آینده شغلی شما نیست؛ بلکه استاندارد و اعتبار کل حرفه مهندسی را تعریف می‌کند.

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید